نوشته های یک دی ماهی

نوشته های یک دی ماهی

مینویسم چون ارامم میکند...مرا چون منی درک میکند ولا غیر...
نوشته های یک دی ماهی

نوشته های یک دی ماهی

مینویسم چون ارامم میکند...مرا چون منی درک میکند ولا غیر...

تعطیلات

بعد سه چهار روز تعطیلی و تفریح و دورهمی فردا روز کارو برگشت به زندگی شلوغ و عادی همیشگیه...

اینروزا فقط میرم جلو که بگذره به اینده فکر نمیکنم ..حس میکنم اینده رو ازمون گرفتن ...امید نیست 

این اتفاق مختص من تنها نیست پای صحبت هر جوونی که میشینی از درداش میگه از غم بی امیدی ...جز دوستای ثروتمندی که با پول بابا  به جایی رسیدن یا دارن با پول بابا حال میکنن...

.......

دیروز ابروهامو بلید کردم ...همه میگن خوب شده قشنگ شدی ولی خودم هیچ دوستش ندارم ...خیلی درد داشت حس میکردم پوستم داره جر میخوره..

.......

بوی عید از رگ گردن نزدیکتره همه جا صحبت از لباسو برنامه عیده اه 

چه خجسته دلن به خدا عید هم مثل بقیه روزا

.....

لعنت ب تو که با یه اهنگ دوباره رشته هامو پنبه کردی برو پی زندگیت دیگه دست از سر افکار من بردار از خوابهام برووووو خدایا کمک کن 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد