نوشته های یک دی ماهی

نوشته های یک دی ماهی

مینویسم چون ارامم میکند...مرا چون منی درک میکند ولا غیر...
نوشته های یک دی ماهی

نوشته های یک دی ماهی

مینویسم چون ارامم میکند...مرا چون منی درک میکند ولا غیر...

شروع یک کار

 تو تمام بازی های بچگیم یه برگه و یه خودکار بود و من معلم یکسری ادم نامریی بودم :))

گاهی وقتا میگم اگه تو عالم بچگی من اونا وجود داشتن الان حتما بزرگ شدن و صاحب زندگی:))

خلاصه اینکه من معلمی و خیلی دو ست داشتم و دارم البته نمیدونم چقدر توانایی انجام این کارو دارم ولی میدونم که خیلی دوست دارم بتونم چیزی رو به کسی یاد بدم

خیلی امیدها یهویی تو قلبم ریخته شد...چندین بار این اتفاق افتاد و بعدش مثل بادکنکی باد امیدم خالی شد...دو مرحله ازمون استخدامی وجود داشت که من بنا بر شرایط حاکم بر دفترچه ازمون مجاز به ثبت نام نبودم ...یکسری همم کنکور دادم که مرحله اولشو قبول شدم ولی مرحله دومشو نه:((

و حالا که دیگه امیدی واسه این کار نیست یه طرحی رفته مجلس به اسم استخدام فرزندان فرهنگیان :))

بازم امید اومده و به روم لبخند زده ...نمیدونم تصویب میشه یا نه..اصلا شرایطش با سنو وضعیت ما جوره یا نه ولی لا اقل یه امیده ..

ممنونم خدا جونم که امیدو به قلبم هدیه میدی ...

.......................................................

نزدیک سه هفته اس که میرم تو یه پست بانک به صورت ازمایشی مشغول به کارم تو این سه هفته خیلی چیزا یاد گرفتم منتها یکم بی اعتمادن و اجازه نمیدن ادم خودش کارشو بکنه مدام عین جغد بالا سرمم هستن:)

امروزم که نرفتم چون سرما خوردم فعلا تایمش دست خودمه