نوشته های یک دی ماهی

نوشته های یک دی ماهی

مینویسم چون ارامم میکند...مرا چون منی درک میکند ولا غیر...
نوشته های یک دی ماهی

نوشته های یک دی ماهی

مینویسم چون ارامم میکند...مرا چون منی درک میکند ولا غیر...

عقد ....ش

امروز 9 صبح رفتن محضر و عقد کردن خیلی مختصرو مفید..........

امیدوارم خوشبخت بشی عزیزم...

.............................................................

خدایی ماه خوبی بود


عید فطر مبارک

30 روز گذشت...خوب یا بد..گذشت..

اینکه چی بودم چی شدم   پاک بودم یا نه ؟ پاکتر شدم یا نه...ادم خوبی شدم یا نه؟اینکه شبای قدر ادمی شدم که میخوام ؟اینا همه با خود خود خدا...

من سعی کردم و خواستم که بهتر بشه حالم...موفق بودم یا نه نمیدونم اما همچنان سعی میکنم و امیدوارم...

امروز عید شدو رفتیم برای نماز با تموم جانو دل...اینکه مورد قبول قرار میگیره یا نه...با خود خودش

دیشب رفتم مراسم و اعمال شب عیدو به جا اوردم...میپذیره یا نه..با خود خودش....

تموم این سی روز 2 بار قران ختم کردم یه بار برای اموات یه بارم برای اخرت خودم...

20 روزشو روزه گرفتم و اون 10 روزم یه سریش موجه هست و بعضی روزاش نه موجه نبود..خودمم قبول دارم و حق میدم که از دستم ناراحت باشه...

سعی کردم غیبت نکنم ..موفق نبودم...سعی کردم از کسی کینه نداشته باشم ...نشد...سعی کردم خوب بشم اونقد که خودم از خودم تا اندکی راضی باشم..هنوز نرسیدم به اون مرحله...

امروز عیده

خدایا تو کمکم کن توبه نشکنم ......همین

اتفاقای بعدی همه با خودت ..هر چی عشقه رقم بزن...

.................................................

..

تو این ماه کار خاصی نمیکردم همش خونه بودم هیچ جا مهمون نبودیم ...خلاصه اینکه نه مهمون داشتیم نه مهمون اومد برامون ...یه شب خاله خیاطمو دعوت کردم که اخرش با دلخوری تموم شدو بعد شم با وجود اینکه مقصر خودش بود از دلش در اوردم و تنها دلیلم هم این بود که سعی دارم خوب باشم...

27 رمضون ختم قران داشتیم  مراسم خوب پیش رفت یه سفره افطار پهن کردیم و شامم کباب کوبیده بود که خودم طعمشو دوست نداشتم..در کل خوب بود...

گذشتو رفت و من موندمو حوضمJ))

برنامه خاصی ندارم


 این 6 واحد که برداشتم و 70 برام اب خورده پاس بشم انشا...

+ میخوام انس بگیرم با حدیث کسا حس مکینم میتونم حاجتمو ازش بگیرم ...خدایا امیدم تویی بس..

و در اخر خدایی ماه خوبی بود