نوشته های یک دی ماهی

نوشته های یک دی ماهی

مینویسم چون ارامم میکند...مرا چون منی درک میکند ولا غیر...
نوشته های یک دی ماهی

نوشته های یک دی ماهی

مینویسم چون ارامم میکند...مرا چون منی درک میکند ولا غیر...

بیخوابی و مهر تو

وقتی تا 2 شب رو تختم غلت میخورمو خوابم نمیبره 

انگاری که چیزی تو وجودم کمه و دنبال یه عشقم که تزریق بشه تو جونم ...شاید خودمم متوجهش نیستم یه وقتایی ولی بدنم به این مهر نیاز داره

پیام دادم شبت بخیر در اصل چون مهمون داشتن فکر میکردم تا الان بیداره  که بهم شب بخیر نگفته... خوابیده بود

بعد جواب داد دیونه چرا تا این وقت شب بیداری؟

خوابیده بود  و با پیام من بیدار شد  و اصرار داشت  که واتسو روشن کن زنگت بزنم 

خوب دلم نمی اومد باید صبح خیلی زود میرفت سر کار 

صداشو شنیدم ...یه مخملی دل بر ..چقد با حوصله به دلتنگی هام حواب دادو بعد یک ساعت هر دو با هم خوابیدیم ...

خدایا اینهمه سال صبر کردی که اینجوری دیونش بشم؟حکمتتو شکر


دوستت دارم

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

مرد من و امید او

یه روزی فکر میکردم هیچوقت نتونم دوباره عاشق بشم

ولی خدا مردی و بهم داد که از بچگی عاشقش بودم

ممنونم خدا درسته کلی اذیت شدم ولی ممنون

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.