یهویی اومدم سری بزنم به وبلاگی که یه زمانی تنها همدمم بود...اوفف چه روزگاری داشتما..اب میخوردم میومدم مینوشتم.
همه چیز مت قبله
مهر باید 9 واحدیو که پاس نشدمو بردارم و ا/ه خدا بخواد همت کنم پایان ناممو بدم..البته بهمن فرصت اخری فایناله منم تا الان هیچ کاری نکردم
عجلت چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ همونجا شوهرپیدا بکن من اگر دانشگاه زن میگرفتم این وضعم نبود
شوهر مگه باید پیدا کرد؟عجبا
سلام
داستان روزگار ما داستان خوشی های زود گذر و غم ها ناماندگار ...
چشمانی که جز ظاهر را ندید و گوش هایی که شنیده ها را بزرگ.... و.... بزرگتر نمایان ساخت برای مغزی که هنوز در خماری این ظواهر بسر می بره ....
موفق باشی