نوشته های یک دی ماهی

نوشته های یک دی ماهی

مینویسم چون ارامم میکند...مرا چون منی درک میکند ولا غیر...
نوشته های یک دی ماهی

نوشته های یک دی ماهی

مینویسم چون ارامم میکند...مرا چون منی درک میکند ولا غیر...

ادم غلط زندیگم

تعداد کارایی که بدونفکر  انجام دادم ..شاید نشمرده باشم ولی یکیشون اینه که ادرس این وبلاگو دادم بهش ...جایی که کسی از اشناها ندارتش و فقط اون..

اصلا مگه اون کیه؟

چرا اینقدر نزدیک به قلبم حسش کردم اخه؟

اه

چقدر پشیمونم ..کاش هیچوقت نمیومد ...کاش اصلا نمیدیدمش...

امروز اخرین یادگاریشو اتیش زدم و تمام...دیگه هیچی ازش ندارم حتی یه دونه عکسم ندارم

جز اسمو فامیل دیگه هیچی ازش تو ذهنم نگه نداشتم...

کم کم یادم میره اسمشو شهرشو شماره تلفنشو ..ولی هیچ وقت هیچ وقت یادم نمیره دروغاشو ...نامردیشو ...

کاش اون شب لعنتی ..اون شب اخر نمفهمیدم که از اولش تصمیمش رفتن بود....

چقدر یه ادم میتونه پلیدو بد ذات باشه.....

و چقدر یه ادم میتونه احمق باشه که اینارو نبینه و دل ببنده...

شاید یه امتحان بود یه امتحان سخت

غلط بود و اشتباه

نظرات 1 + ارسال نظر
رینی جمعه 28 تیر 1398 ساعت 17:07 http://reyni.blogsky.com/

برای منم این اتفاق افتاده...
خیلی بده که بعضی وقتها آدم یه کارایی بکنه که نشه هیچ جوره جبرانش کرد...
منم مثل تو همه ی خاطراتشو پاک کردم برای خودم.
کار درست همینه اصلا.
ولی می دونی من پشیمون نیستم چون میگم هر چیزی یه تجربه اس و این بزرگترین تجربه ی زندگیم بود

بله تجربس ولی همین تجربه گاهی بد میسوزونه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد